˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙

  تسبیحی یافته ام

 نه از جنس سنگ و خاک


بلور اشک هایم را به نخ کشیده ام 

این روزها به جای دعــــــا و ذکـــر

باید گریست..!!!
..


امام صادق "علیه السلام" فرمودند:

نفس کسی که برای مظلومیت  ما محزون است تسبیح است.

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب


 

 

ما مصیبت زده ی کرب و بلاییم حسین

   بال و پر سوخته ی آل عباییم حسین

     بسکه خون دل از این دیده ز غمهای تو رفت

       همنشین لب دریای بکاییم حسین

          عمر دنیا نرسد چون به عزاداری تو

             تا قیامت ز غمت عقده گشاییم حسین

 

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

 

کیست این سینه سپر همچو حیدر با وقار

می کند با غرشش دشمن از هر سو فرار

هر زمان با یک رجز با تمامِ قوّتش

در حرم آرامشی می نماید برقرار

با دو چشمانِ ترش لحظه لحظه می زند

بوسه ای بر مشکِ آبِ با فغان و با فکار

کیست این شیرِ غَدَر، پاسبان خیمه ها

بر شهنشاهِ غریب، اوست تنها غمگسار

کیست او زینب دلش هر کجا دنبال اوست

چشم زینب بهرِ او، می شود ابرِ بهار

او که باشد این چنین سوی میدان می رود

لرزه افتد بر دلِ دشمنانِ نابکار

رفته تا آب آورد بهرِ طفلانِ عطش

گر نیاید جان دهد این حرم از انتظار

شاهِ مردی و ادب، عشق و ایمان و وفا

نامش عباسِ علی، کربلا را تکسوار

شاعر : حسن فطرس

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

سقا نظر کن تشنه ام طاقت ندارم

طفلِ صغیرم بر عطش عادت ندارم

آبی بیاور سینه ام آرام گیرد

خشکیده لب هایم ز مشکت کام گیرد

رفتی عمو باشد خدا پشت و پناهت

چشمان اهل این حرم مانده به راهت

ما منتظر بر درگه خیمه بمانیم

انجام وعده از عمو را جمله دانیم

اما پدر آمد عموی ما نیامد

یاربّ چرا آرامشِ دلها نیامد

بابا کمر بگرفته از داغ جدایی

گوید برادر جان ابالفضلم کجایی؟

دانم عمویم کشته ی این خاک گردید

روحش روانه در دلِ افلاک گردید

آید عمویم من دگر حرفی نگوییم

من جز عمو در این حرم چیزی نجویم

شاعر : حسن فطرس

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد

درباره وبلاگ

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم
موضوعات
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 117
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2845
بازدید ماه : 11957
بازدید کل : 152272
تعداد مطالب : 251
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دعای فرج
Multijob Gplus Code
تماس با ما