اشعار مهدوی
˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
12 / 5برچسب:, :: 19:11 ::  نويسنده : وحید

 بده پیمانه ای ساقی گل از گلزار می آید

بیا مطرب بزن چنگی که امشب یار می آید.

دل یعقوبیم امشب مشامش بوی گل دارد

که یوسف می رسد از ره پی بیمار می آید.

 صدای پای او هر دم به گوشم می رسد از ره

برای دیدنش چشمم دما دم زار می آید.

عجب شوری به سر دارم نمی دانم خداوندا

غم از دل می رود اکنون که آن غمخوار می آید.

چنان افتان و خیزانم که سر از پا نمی دانم

به شیدائی دل و جانم همه تبدار می آید.

به شکر چشم ناز او دلم آتش زدم عمری

به عجرش امشب آن زیبا پی تیمار می آید.

خدایا سر مکن امشب که ماهم می رسد از ره

پس از عمری فراق و غم پی این کار می آید.

دل گمنامیم گرچه نباشد لایق لطفش

مرا او مرحمت دارد که از گفتار می آید.

شاعر : علی پرهام


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

درباره وبلاگ

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم
موضوعات
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 184
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2912
بازدید ماه : 12024
بازدید کل : 152339
تعداد مطالب : 251
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1

دعای فرج
Multijob Gplus Code
تماس با ما